مالخری به خاطر اختلاف با پدر پولدار!
تاریخ انتشار: ۸ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۹۴۸۱۴
پسر جوان میگوید از کودکی با پدرش مشکل دارد و به همین دلیل تصمیم گرفت زندگی مستقلی داشته باشد، اما در نهایت به اتهام مالخری دستگیر شد.
به گزارش اعتماد؛ سیامک پسر جوانی است که به جرم مالخری بازداشت شده است. او متهم است با چند باند سرقت همکاری میکرده است.
سیامک در این گفتگو درباره دلایلش برای ارتکاب جرم میگوید:
چرا مالخری کردی، مشکل مالی داشتی؟
نه.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس چرا دست به ارتکاب خلاف زدی؟
چون میخواستم روی پای خودم باشم.
با خانوادهات مشکل داری؟
از وقتی بچه بودم با پدرم درگیری داشتم. من پدرم را دوست دارم، اما او پدر مهربانی نبود و نیست.
چرا؟
از وقتی بچه بودم پدرم من را کتک میزد. من مادرم را در کودکی از دست دادم. پدرم ازدواج کرد. نامادری داشتم البته نامادریام زن بدی نبود. من را اذیت نمیکرد، اما پدرم خیلی من را اذیت میکرد. او کتکم میزد. با اینکه به لحاظ مالی مشکلی نداشتم، اما پدرم اخلاق خوبی نداشت.
چقدر درس خواندهای؟
لیسانس دارم. بعد از لیسانس هم رفتم سربازی و دو سال هم سرباز بودم، بعد از آن دیگر پدرم را ندیدم.
حالا پدرت میداند تو بازداشت شدهای؟
برایم مهم نیست. به او نگفتم، اما دوستانم به او خبر دادند. پدرم آدم معتبری است بعید میدانم سراغی از من بگیرد. البته پیگیر کارهایم هست.
می خواستی از پدرت انتقام بگیری؟
اعتبارش برایم مهم نیست. آبرویش برود هم برایم مهم نیست. او من را دوست ندارد. من هم دیگر کاری به او ندارم.
پدرت چطور پیگیر پروندهات شده؟
با شکات صحبت کرده و رضایت خیلی از آنها را گرفته.
چطور رضایت شکات را گرفته است؟
آدرس آنها را از پرونده گرفته و رضایتشان را جلب کرده. با قاضی هم صحبت کرده، اما هیچکدام از این کارهایش برایم مهم نیست.
فکر نمیکنی وقت آشتی تو و پدرت رسیده است؟
(سکوت)
همسر و فرزند داری؟
نه ازدواج نکردهام. اصلاً به عشق و عاشقی فکر نکردهام. من همیشه درگیر رفتارهای پدرم بودهام.
منبع: فرارو
کلیدواژه: مالخری برایم مهم نیست
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۹۴۸۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جدال پدر و دختر بر سر خواستگار آمریکایی | رضایت نمیدهم مگر به شرط...
به گزارش همشهری آنلاین، دختر ۳۰ ساله که برای مشورتهای تخصصی درباره ماجرای ازدواجش به مرکز انتظامی آمده بود، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسمآباد مشهد گفت: پدر ومادرم بازنشسته فرهنگی هستند و حساسیت خاصی روی فرزندانشان دارند به همین دلیل همه خواهران و برادرانم مطابق سلیقه خانوادهام ازدواج کردهاند و زندگی آرامی دارند.
من به دلیل استعداد خوبی که در تحصیل داشتم، درس و مدرسه را در اولویت زندگی قرار دادم و ادامه تحصیل دادم به طوری که به خواست پدر و مادرم رشته دامپزشکی را انتخاب کردم، ولی آرامآرام در دوران تحصیل به این رشته علاقهمند شدم.
موضوع این است که پدرم درباره خواستگارانم بسیار سختگیری میکند و مدعی است که باید مانند دیگر خواهران و برادرانم ازدواج کنم تا به خوشبختی برسم. یک بار یکی از همکلاسیهایم به خواستگاریم آمد اما پدرم او را به دلیل اقامت در روستای زادگاهش رد کرد در حالی که من به او علاقهمند بودم.
درگیری شدید زن رسمی و زن صیغهای در کلانتری | شوهرم دیپلمه بود، من او را آقای دکتر کردم! فرار دختر جوان با پسری که او را کنیز خودش کرد | کتکم میزد و دستهایم را میسوزانددر این میان، یکی از دوستان مادرم جوانی مقیم آمریکا را به من معرفی کرد که فقط میتواند سالی دو بار به ایران بیاید. وقتی فرید به خواستگاریم آمد، ابتدا پدر و مادرم مخالفت نکردند، اما زمانی که قرار ازدواج گذاشتیم، ناگهان پدرم شرط کرد که باید یک واحد مسکونی را به نام من سند بزند. او هم ناراحت شد و به آمریکا بازگشت.
او حتی به پدر و مادرم پیشنهاد کرد برایشان بلیت پرواز به عراق را تهیه میکند تا مراسم عقد را در یکی از مکانهای مذهبی برگزار کنیم، ولی باز هم پدرم مخالفت کرد و اکنون چارهای جز مخالفت با خواسته پدرم ندارم و میخواهم به تنهایی به سوی آمریکا پرواز کنم.
در همین حال پدر نوشابه که به دعوت مشاور در اتاق مددکاری اجتماعی حضور داشت، با بیان اینکه هیچ پدری دوست ندارد دخترش را غمگین ببیند و سرنوشت تلخ فرزندش را نظاره کند، به کارشناس کلانتری گفت: من شرط واحد آپارتمانی را فقط برای این منظور مطرح کردم که بدانم خواستگار دخترم در چه سطحی از نظر مالی قرار دارد و آیا دخترم را به اندازه یک واحد مسکونی دوست دارد یا نه.
وی ادامه داد: الان هم از این شرط صرفنظر کردهام اما دلیل اصلی مخالفت من این است که فرید اصرار به عقد موقت دارد و حاضر نیست با دخترم به صورت دائمی و رسمی ازدواج کند. او معتقد است باید طبق فرهنگ غربی مدتی را زیر یک سقف زندگی کنند و در صورتی که بعد از چند سال به توافق رسیدند، با هم ازدواج کنند. حالا اگر او در مدت کوتاهی از دخترم سیر شد و او را در کشور غریب به حال خودش رها کرد، باید چه کنیم؟
پدر نوشابه اظهار کرد: از سوی دیگر، او حتی خانوادهاش را به ما معرفی نکرده و حاضر نشد به همراه خانوادهاش به خواستگاری بیاید. ما هم نمیتوانیم برای انجام تحقیقات درباره وضعیت اجتماعی و اخلاقی او به آمریکا برویم. بنابراین به ازدواج او با دخترم رضایت ندادم چراکه نمیخواهم سیهروزی و بدبختی او را شاهد باشم.
وی افزود: با وجود این، دخترم خانه را رها کرده و با شکستن لوازم منزل، نزد یکی از دوستانش در غرب کشور رفته بود. حالا هم قصد دارد به تنهایی به آمریکا پرواز کند.
اقدامات کارشناسی و بررسیهای روانشناختی این پرونده با دستور سرهنگ محمد بزی (رئیس کلانتری قاسمآباد مشهد) به مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.
کد خبر 848292 منبع: خراسان برچسبها خبر مهم ازدواج - طلاق خانواده حوادث ایران